طرحواره درماني چيست؟ طرح واره درماني نوع جديد از رواندرماني است كه براي كمك به كساني طراحي شده، كه دچار اختلالات شخصيتياند و
دريافتهاند كه قالبهاي ديگر رواندرماني برايشان كارساز نبوده است. تمركز طرحواره درماني بيشتر روي درك آنچه موجوديت ما را برميانگيزد است و
ميتواند به مسائلي از قبيل افسردگي، مشكلاتي در رابطه، و خودآگاهي عمومي كمك كند.
طرحواره درماني چيست؟
دكتر جفري اي يانگ روانشناس آمريكايي، خالق طرحواره درماني است و از در دهه ۱۹۸۰، شروع به آزمايش كردن مفاهيم آن كرده است. او در زمينه درمان شناختي آموزش ديده بود، اما دريافته بود چيزي كه در آن آموزش ديده است، به درمان كساني كه افسردگي دارند كمك ميكند؛ اما لزوما به درد كساني كه مشكلات مادامالعمري همانند اختلالات شخصيتي دارند نميخورد. لذا شروع كرد تا المانهايي همانند درمان روانشناختي، و نظريه وابستگي را در كارش بگنجاند. به اين معني كه در عين اينكه روشهاي شناختي باعث ميشدند بيماران او نوع روشي كه انتخاب ميكنند را تغيير دهند، همچنين آنها اكنون به دوران كودكيشان نگاه ميكنند تا ببينند در وهلهي اول كجا به سمت الگوي خود مغلوبي گرايش پيدا كردهاند. تركيب اينها كارساز واقع شد.
او سپس المانهاي درمان ژستالت را ادغام كرد، كه اين المانها از درمانهاي روانشناختي و شناختي متمايزند. اين درمان، بيمار را فراي يك وضعيت منطقي ميبرد كه در آن آنها ميتوانند احساسات خود را برانگيزانند و آن احساساتي كه در ناخودآگاهشان دفن شده را پردازش كنند، اين كار با مجموعه روشهايي همانند تجسم، و يا “صندلي كار” )صحبت با بخش ديگري از خودتان كه فكر ميكنيد روبروي شما نشسته است) انجام شد.
طرحواره درماني متوجه شد كه بيماران درك ميكنند چرا رفتار اينچنيني دارند ( روانشناختي/ وابستگي)، بااحساساتشان رابطه برقرار ميكنند و به يك حالت تسكين احساسي (ژستالت) دست پيدا ميكنند، از يادگيري روشهايي كاربردي نيز بهره ميبرند تا در آينده انتخابهاي بهتري داشته باشند(شناختي)
چه تفاوتي بين طرحواره درماني و درمان جامع وجود دارد؟
شايد يك نفر فكر كند كه كار با يك درمانگر جامع فرقي با طرحواره درماني نداشته باشد – كسي كه در گونههاي متفاوت روانشناختي آموزش ديده است و در طول جلسات، بسته به اينكه حس ميكند بيمارش به چه چيزي نياز دارد و از چه چيزي بيشتر نفع ميبرد، آموزشهايش را پياده ميكند. اما طرحواره درماني بيشتر سيستماتيك است. درحاليكه يك پزشك جامع از رويكرد « اللهبختكي» استفاده ميكنند، طرحواره درماني داراي يك مدل مشخص است. روشهاي متفاوتي دارد و آنها را به ترتيبي به كار ميبرد كه موثر واقع شوند.
طرحواره ها چه هستند؟
در هسته طرحواره درماني، اين ايده وجود دارد كه همه ما داراي سبكهاي معيني در زندگي هستيم، الگوهايي داريم كه از دوران بچگيمان آنها را توسعه دادهايم و در كل زندگيمان تكرارشان كردهايم، مگر اينكه از آنها آگاه شويم و تصميم به تغييرشان بگيريم. به اينها طرحواره ميگويند، و بهاصطلاح سادهتر ميتوان به آنها نام «تلههاي زندگي» را اختصاص داد.
براي مثال شما ممكن است در يك طرحواره ي متاركه زندگي كنيد. اگر اين يك تله از زندگي باشد، مدام نگران اين خواهيد بود كه هركسي نزديك شما ميشود، به دليلي شما را ترك خواهد كرد. شايد اگر شريكتان با كسي كه نميشناسيد حرف بزند، و يا دير به خانه بيايد، مدام واكنشهاي بيخود و غيرمنطقي داشته باشيد. و يا شايد در هر رابطهاي كه هستيد خرابكاري كنيد؛ در عوض سريع خود را متقاعد كنيد آنها مناسب شما نيستند؛ و درحاليكه خودتان ميدانيد ممكن است آنها با شما قطع رابطه كنند، شما اول آنها را ترك كنيد. اين طرحواره به زماني برميگردد كه پدر يا مادر شما، شما را ترك كرده و يا به عنوان فرزند شما را انكاركردهاند، حال اين ترك ميتواند كامل باشد و يا ميتواند عدم توجه كافي به شما باشد. يك مثال ديگر طرحواره ازخودگذشتگي است. به اين معني كه شما نيازها و خواستههاي خودتان را ناديده ميگيريد تا نيازهاي ديگران را برآورده كنيد. تنها به اين دليل كه نميتوانيد ببينيد بقيه رنج ميكشند، و يا حس ميكنيد آنها ضعيفاند و به شما نياز دارند. اگر شما مراقب افراد نيازمند نباشيد، از احساس گناه بسيار زيادي رنج خواهيد برد. شايد تنها زماني كه نتوانستيد مراقب ديگران باشيد زماني باشد كه مريض بودهايد، يعني مريضي تنها راهي ست كه ميتوانيد در اين زمينه به خودتان استراحت دهيد. با نگاه به دوران بچگيتان، اين طرحواره زماني شكل گرفته كه شما والديني داشتهايد كه اغلب مريض و افسرده بودهاند و شما بايد از آنها مراقبت ميكردهايد و يا شخصيت ضعيفي داشتهاند و بسيار متكي به شما بودهاند. ۱۸ نوع از اين تلههاي زندگي هست كه طرحواره درماني، آنها را شناسايي كرده و با آنها كاركرده است، و درمانگر طرحواره شما نيز در اين ليست جستوجو ميكند تا به شما كمك كند. آنچه را كه با آن در حال كشمكش هستيد بيابيد.
طرحواره ها نوعي مكانيزم مقابله هستند – اين طرحواره ها به دليل اينكه نيازهاي احساسي ما در كودكي برآورده نشده است به وجود ميآيند، لذا ما اين طرحواره ها را ايجاد كردهايم تا به شما كمك كنيم مشكلتان حل شود. در حقيقت هر طرحواره نشاندهندهي يك نياز برآورده نشده است. يك طرحواره ي متاركه(رهاشدگي)، يك نياز برآورده نشده از احساس امنيت و مراقبت است.
درك طرحواره ها يا تلههاي زندگي بدين معني است كه شما نهتنها الگوهاي وجودي خودتان را درك كنيد، بلكه ميتوانيد درك و ترحم خودتان را براي آنهايي كه دوروبرتان هستند نيز توسعه دهيد.
جهت كسب اطلاعات بيشتر در اين باره و دريافت مشاوره روانشناسي به سايت ياوريان مراجعه كنيد